با ظهور چتباتهای هوشمند مانند ChatGPT، افراد مبتلا به اوتیسم تمایل زیادی را به استفاده از آن برای برطرف کردن مشکلات محل کار خود نشان دادهاند.
پژوهش جدید «دانشگاه کارنگی ملون»نشان میدهد که بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم از ChatGPT و فناوریهای مشابه مبتنی بر هوش مصنوعی برای دریافت کمک و مشاوره استفاده میکنند تا با مشکلات محل کار خود روبهرو شوند.
این گروه پژوهشی به سرپرستی “اندرو بیگل” پژوهشگر دانشکده علوم رایانه دانشگاه کارنگی ملون دریافتند که فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی گاهی اوقات توصیههای مشکوک را ارائه میدهند و بحثهایی در مورد این موضوع وجود دارد که آیا استفاده کردن از چتباتها در جامعه اوتیسم ایده خوبی است یا خیر.
بیگل گفت: ما دریافتیم برخی از افراد مبتلا به اوتیسم از ChatGPT برای پرسیدن سؤالاتی استفاده میکنند که شاید این فناوری در پاسخ دادن به آنها تا حدودی مناسب و تا حدودی ضعیف باشد. به عنوان مثال، آنها ممکن است بپرسند که چگونه در محل کار دوست پیدا کنند.
بیگل، ریاست آزمایشگاه «وریابیلیتی»(VariAbility) را بر عهده دارد که به دنبال ایجاد مکانهای کاری برای همه افراد از جمله افراد مبتلا به معلولیت و اختلالات یادگیری است تا بتوانند با موفقیت در کنار هم کار کنند. بیکاری و کمبود کار برای ۹ نفر از هر ۱۰ بزرگسال مبتلا به اوتیسم، از جمله مشکلات افراد این گروه است و بسیاری از محیطهای کاری، منابع لازم را برای کمک به کارمندان مبتلا به اوتیسم و همکاران آنها به منظور غلبه بر مشکلات اجتماعی یا ارتباطی ندارند.
بیگل و گروهش برای درک بهتر اینکه چگونه میتوان از مدلهای زبانی بزرگ برای رفع چنین مشکلاتی استفاده کرد، ۱۱ شخص مبتلا به اوتیسم را برای آزمایش مشاوره آنلاین از دو منبع به کار گرفتند. اولین منبع، یک چتبات مبتنی بر GPT-4 شرکت «اوپنایآی»(OpenAI) و دومین منبع، یک چتبات دیگر بود که واقعا مانند یک مشاور شغلی انسان عمل کرد.
بیگل گفت: با کمال تعجب، کاربران به شدت چتبات واقعی را به مشاور مبدل ترجیح دادند. این بدان معنا نیست که چتبات توصیههای بهتری را ارائه میدهد، بلکه روش ارائه آن توصیهها مهم است. شرکتکنندگان، دریافت پاسخهای سریع و آسان را در اولویت قرار دادند. چتبات پاسخهایی را ارائه داد که ظرافت زیادی نداشتند. در مقابل، مشاور معمولا سؤالاتی را درباره آنچه کاربر میخواهد انجام دهد یا چرا میخواهد آن را انجام دهد، میپرسید. بیشتر کاربران ترجیح دادند در چنین پرسش و پاسخی شرکت نکنند.
به گفته ی سیناپرس ، شرکتکنندگان مفهوم چتبات را دوست داشتند. یکی از آنها گفت: صادقانه بگویم، من فکر میکنم محل کارم تنها چیزی است که به آن اعتماد دارم، زیرا مانند سایر شرکتها یا کسبوکارهای فراگیر نیست.
با وجود این، وقتی یک متخصص حمایت از جویندگان کار مبتلا به اوتیسم به ارزیابی پاسخها پرداخت، متوجه شد که برخی از پاسخهای چتبات سودمند نبودهاند. به عنوان مثال، هنگامی که یکی از کاربران درباره دوستیابی درخواست مشاوره کرد، چتبات به او پیشنهاد داد که فقط به سراغ افراد برود و صحبت کردن با آنها را آغاز کند. بیگل گفت: مشکل اینجاست که شخص مبتلا به اوتیسم معمولا از انجام این کار احساس راحتی نمیکند.
وی افزود: این امکان وجود دارد که یک چتبات آموزشدیده برای رسیدگی به مشکلات افراد مبتلا به اوتیسم بتواند از ارائه توصیههای بد جلوگیری کند، اما احتمالا همه افراد جامعه اوتیسم آن را قبول ندارند. اگرچه برخی ممکن است آن را یک راه عملی برای حمایت از کارکنان مبتلا به اوتیسم بدانند، اما برخی دیگر آن را یک بهانه دیگر برای انتظار کشیدن افرادی میدانند که مغز آنها کمی متفاوت از بیشتر افراد کار میکند.
پژوهش جدید «دانشگاه کارنگی ملون»نشان میدهد که بسیاری از افراد مبتلا به اوتیسم از ChatGPT و فناوریهای مشابه مبتنی بر هوش مصنوعی برای دریافت کمک و مشاوره استفاده میکنند تا با مشکلات محل کار خود روبهرو شوند.
این گروه پژوهشی به سرپرستی “اندرو بیگل” پژوهشگر دانشکده علوم رایانه دانشگاه کارنگی ملون دریافتند که فناوریهای مبتنی بر هوش مصنوعی گاهی اوقات توصیههای مشکوک را ارائه میدهند و بحثهایی در مورد این موضوع وجود دارد که آیا استفاده کردن از چتباتها در جامعه اوتیسم ایده خوبی است یا خیر.
بیگل گفت: ما دریافتیم برخی از افراد مبتلا به اوتیسم از ChatGPT برای پرسیدن سؤالاتی استفاده میکنند که شاید این فناوری در پاسخ دادن به آنها تا حدودی مناسب و تا حدودی ضعیف باشد. به عنوان مثال، آنها ممکن است بپرسند که چگونه در محل کار دوست پیدا کنند.
بیگل، ریاست آزمایشگاه «وریابیلیتی»(VariAbility) را بر عهده دارد که به دنبال ایجاد مکانهای کاری برای همه افراد از جمله افراد مبتلا به معلولیت و اختلالات یادگیری است تا بتوانند با موفقیت در کنار هم کار کنند. بیکاری و کمبود کار برای ۹ نفر از هر ۱۰ بزرگسال مبتلا به اوتیسم، از جمله مشکلات افراد این گروه است و بسیاری از محیطهای کاری، منابع لازم را برای کمک به کارمندان مبتلا به اوتیسم و همکاران آنها به منظور غلبه بر مشکلات اجتماعی یا ارتباطی ندارند.
بیگل و گروهش برای درک بهتر اینکه چگونه میتوان از مدلهای زبانی بزرگ برای رفع چنین مشکلاتی استفاده کرد، ۱۱ شخص مبتلا به اوتیسم را برای آزمایش مشاوره آنلاین از دو منبع به کار گرفتند. اولین منبع، یک چتبات مبتنی بر GPT-4 شرکت «اوپنایآی»(OpenAI) و دومین منبع، یک چتبات دیگر بود که واقعا مانند یک مشاور شغلی انسان عمل کرد.
بیگل گفت: با کمال تعجب، کاربران به شدت چتبات واقعی را به مشاور مبدل ترجیح دادند. این بدان معنا نیست که چتبات توصیههای بهتری را ارائه میدهد، بلکه روش ارائه آن توصیهها مهم است. شرکتکنندگان، دریافت پاسخهای سریع و آسان را در اولویت قرار دادند. چتبات پاسخهایی را ارائه داد که ظرافت زیادی نداشتند. در مقابل، مشاور معمولا سؤالاتی را درباره آنچه کاربر میخواهد انجام دهد یا چرا میخواهد آن را انجام دهد، میپرسید. بیشتر کاربران ترجیح دادند در چنین پرسش و پاسخی شرکت نکنند.
به گفته ی سیناپرس ، شرکتکنندگان مفهوم چتبات را دوست داشتند. یکی از آنها گفت: صادقانه بگویم، من فکر میکنم محل کارم تنها چیزی است که به آن اعتماد دارم، زیرا مانند سایر شرکتها یا کسبوکارهای فراگیر نیست.
با وجود این، وقتی یک متخصص حمایت از جویندگان کار مبتلا به اوتیسم به ارزیابی پاسخها پرداخت، متوجه شد که برخی از پاسخهای چتبات سودمند نبودهاند. به عنوان مثال، هنگامی که یکی از کاربران درباره دوستیابی درخواست مشاوره کرد، چتبات به او پیشنهاد داد که فقط به سراغ افراد برود و صحبت کردن با آنها را آغاز کند. بیگل گفت: مشکل اینجاست که شخص مبتلا به اوتیسم معمولا از انجام این کار احساس راحتی نمیکند.
وی افزود: این امکان وجود دارد که یک چتبات آموزشدیده برای رسیدگی به مشکلات افراد مبتلا به اوتیسم بتواند از ارائه توصیههای بد جلوگیری کند، اما احتمالا همه افراد جامعه اوتیسم آن را قبول ندارند. اگرچه برخی ممکن است آن را یک راه عملی برای حمایت از کارکنان مبتلا به اوتیسم بدانند، اما برخی دیگر آن را یک بهانه دیگر برای انتظار کشیدن افرادی میدانند که مغز آنها کمی متفاوت از بیشتر افراد کار میکند.
کد خبر ۲۰۱۰۳۰۳۲۰.۵۴۸