پس از همه پیشرفتهایی که در فرهنگ جوامع شاهدیم، در سالهای اخیر پیشرفت فرهنگ با ارگانیزم های هوش مصنوعی میسر شده است؛ گروهی از پژوهشگران مرکز انسان و ماشین (از مؤسسه توسعه انسانی مکس پلانک) در مقالهای نشان دادهاند انسانها میتوانند از سیستمهای هوش مصنوعی بیاموزند و با انتقال مهارتهای آموخته شده به دیگران، بر شکلدهی فرهنگ اثر بگذارند.
بر اساس مفروضه این پژوهش، الگوریتمهای انسانی میتوانند سوگیریها و قابلیتهای حل مسئله متفاوتی از انسانها از خود نشان دهند. با این حال، در موقعیتهایی که گوناگونی در راهکارها، حیاتی است، حل مسئله دوگانه (انسان-الگوریتم) میتواند مفیدتر باشد.
به گزارش مرکز نوآوری و توسعه هوش مصنوعی به نقل از هوشیو، پیشرفت فرهنگ با ارگانیزم های هوش مصنوعی، از طریق تعامل آنها با انسان اتفاق میافتد؛ در مقاله آورده شده است: «فناوری دیجیتال در حال حاضر نیز بر فرآیندهای اجتماعی تأثیر میگذارد، چون راههای جدید و سریعتری برای برقراری ارتباطات فراهم میآورد. حتی میتوان ادعا کرد که عاملان الگوریتمی و هوش مصنوعی، تنها ابزار انتقال فرهنگ (مثل کتاب یا اینترنت) نیستند، بلکه فعالانه در شکلدهی به فرهنگ و تکامل آن، نقش ایفا میکنند و به انسانها و الگوریتمها اجازه میدهند، در فضای آنلاین با یکدیگر تعامل برقرار کنند.»
یک پرسش مهم
پرسشی که پژوهش مطرح میکند این است که آیا آن دسته از سوگیریهای الگوریتم که مکمل انسانها هستند، میتوانند عملکرد را در مسائل برنامهریزی کنترلشده، ارتقا بخشند و آیا انسانها میتوانند رفتارهای الگوریتمی را به سایر انسانها انتقال دهند؟
در همین راستا، پژوهشگران با اجرای پژوهش رفتاری وسیع و شبیهسازی مبتنی بر عامل، عملکرد زنجیرههای انتقال، متشکل از بازیگران انسانی و الگوریتمی را مورد آزمایش قرار دادهاند. بر اساس نتایج میتوان گفت که پیشرفت فرهنگ با ارگانیزم های هوش مصنوعی محسوس است؛ الگوریتم، عملکرد مشکارکتکنندگان را فوراً ارتقا میدهد، اما این پیشرفت برای مشارکتکنندگانی که در ردههای بعدی زنجیره قرار میگیرند، کمتر و کمتر میشود.
یافتهها حاکی از این هستند که الگوریتمها میتوانند عملکرد را بهبود بخشند، اما سوگیری انسانها جلوی حفظ راهکارهای الگوریتمی را میگیرد. با این حال، چشمانداز تأثیرات یادگیری ماشینی بر یادگیری انسانی (و البته فرهنگ) در نسلهای آینده، نمایی وهمآور است.
پیشرفت فرهنگ با ارگانیزم های هوش مصنوعی، به تدریج به امری متقابل بین انسان و هوش مصنوعی تبدیل میشود؛ لوین برینکمن، یکی از پژوهشگران این پروژه، توضیح میدهد: «در مفهوم تکامل تجمعی فرهنگ میگوییم هر نسلی بر پایه (آموختههای) نسل گذشته بنا میشود؛ این نکته در مورد سراسر تاریخچه انسانها صدق میکند و هوش مصنوعی نیز طبق تاریخچه انسانها پیش میرود، چون روی دادههای انسانی، آموزش دیده است. اما نکته جدیدی که دریافتهایم، متقابل بودن این ارتباط است؛ بدین معنی که در آینده، راهکارهای الگوریتمی نیز احتمالاً بر شکلگیری فرهنگ انسانی تأثیر خواهند گذاشت.»
انتقال اطلاعات از نسلی به نسل دیگر
در سال ۲۰۱۶، الگوریتمی به نام AlphaGo توانست لئو سیدول، قهرمان جهانی بازی Go را شکست دهد. نحوهی بازی این سیستم حیرتبرانگیز بود و برای همیشه قوانین و مرسومات سنتی بازی Go را تغییر خواهد داد. دلیل عملکرد عجیب AlphaGo به این برمیگشت که به خودی خود و با اتکای حداقلی از تاریخچه بازی انسانها آموزش دید. پس جا دارد از خود بپرسیم الگوریتمهایی از این دست، با این شیوه یادگیری، چه تأثیری بر راهبردهای انسانی خواهند داشت و پیشرفت فرهنگ با ارگانیزم های هوش مصنوعی، چه مسیری در پیش خواهد داشت.
کاربرد فناوری در یادگیری بازیهایی همچون Go پدیده جدیدی نیست؛ از این نظر میتوان فناوری را ابزار انتقال اطلاعات از نسلی به نسل دیگر دانست. با این حال، پیشرفتهای اخیر هوش مصنوعی باعث شدهاند الگوریتمها بدون تکیه بر بازیهای انسانها بازی کنند؛ این مهم، یادگیری اجتماعی بین ارگانیزمهای مصنوعی و زیستی را میسر میسازد.
الگوریتمها اثرات چشمگیری بر جامعه دارند و به نحوی به کار برده میشوند که رفتار طبقهی کارگر را در محیطهای کاری فیزیکی و مجازی تحتتأثیر قرار میدهند. مطالعات نشان دادهاند که دستکاری جمجمهشناسی و سیماشناسی با هوش مصنوعی کار سادهای است.
برینکمن اضافه میکند: «فکر نمیکنم پژوهشمان اطلاعات چندانی در مورد شکلگیری هنجارهای اجتماعی یا تأثیر هوش مصنوعی بر آنها در اختیار بگذارد. ما بر نوع جدیدی از فرهنگ تمرکز کردهایم که شاید بتوان آن را، فرهنگ نوآوری نامید. ارزش یا عملکرد قابل اندازهگیری این سیستمها اجازه میدهد بفهمیم که کاربرد این پارادایم ما را به موفقیت نزدیکتر میکند یا خیر.» بنابراین بررسی پیشرفت فرهنگ با ارگانیزم های هوش مصنوعی، همچنان از سوی دانشمندان ادامه دارد.